جدول جو
جدول جو

معنی حسین خیاط - جستجوی لغت در جدول جو

حسین خیاط
(حُ سَ نِ خَیْ یا)
ابن علی بن عبدالله بغدادی معروف به سبط الخیاط و مکنی به ابوعبدالله محدث مقری است. در 458 هجری قمری 1066/ میلادی متولد و در ربیع دوم 541 هجری قمری 1146/ میلادی درگذشت. او راست: المبهج وجز آن. (معجم المؤلفین از سیر النبلاء ج 12 ص 174)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ)
ابن ابی بکر. محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
(حُ سَنِ خَفْ فا)
ابن ابوالعلاء. او و دو برادرش علی و عبدالحمید از امام صادق روایت دارند و خود او کتابی بنام ’اصل’ دارد. (ذریعه ج 2 ص 146 و ج 6 ص 323)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ خَزْ زا)
ابن حمید بن ربیع بن حمید لخمی کوفی محدث مورخ. در بغداد حدیث گفت و در ذیحجه 282 هجری قمری درگذشت. تألیفی در تاریخ دارد. (تاریخ بغداد خطیب ج 8 ص 38) منتظم ابن الجوزی ج 5 ص 154) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ خَ)
دهی است مربوط به حکومت درجۀ 4 بگرامی مربوط ولایت کابل که بین 69 درجه و 15 دقیقه طول البلد شمالی و 34 درجه و 27 دقیقه عرض البلد شرقی واقع است. باشندگان آن غالباً از قوم ترکی و اندراند مردم آن زراعت پیشه اند و زراعت دیمی و آبی دارد. محصول آن گندم، جو جواری و حبوبات است، خربوزه، تربوز، بادرنگ، تره هم کشت میشود. میوه آن زردآلو، سنجد بمقدار کم، اما سیب بمقدار زیادتر است. آبیاری توسط کاریز و ضمناً جوئی که از قریۀ کمری شرقاًجریان دارد و از حسین خیل میگذرد صورت میگیرد. حیوانات آن، گاو، خر، گوسفند و بز است و حدود شمالی آن راچمن نیزار بگرامی فراگرفته که این نیزار باعث تولیدپشه زهرناک گردیده. هوای آن در تابستان گرم و در زمستان سرد است. (از فرهنگ جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار. واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری نجف آباد و سه هزارگزی خاور خراسان. ناحیه ای است تپه ماهور، سردسیر. دارای 160 تن سکنه میباشد. کردی و فارسی زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. صنایع زنان: قالیچه، گلیم، جاجیم بافی است. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خَرْ را)
حسن بن علان خراط، مکنی به ابوعلی از بغدادیان بود و در کرخ املاء احادیث منکر از حفظ کرد. او از محمد بن عبدالملک دقیقی روایت دارد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
ابن حسن بن مهران خیاط مکتب. درگذشتۀ 254 هجری قمری محدث است. (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 278)
لغت نامه دهخدا
مرتعی در روستای کوهپر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی